سلام

بعضی موقع ها مثل الان دلم برای نوشتن پرپر میزنه وقتی تو ذهنم مرور میکنم میبینم یکاری نکردم میفهمم ننوشتم نمیمونه برای اینده نمیفهمم خودمم دقیقا تو همین لحظه ها مثل یه قرص اکسار تو معدم جذب میشی و ارومم میکنی انگار قرار نیست دست بکشم از کارم هر روز قوی تر از قبل میشم امروز داشتم میگفتم قراره یه خونه بسازم که فول امکانات داشته باشه اما ببخشید که یادم رفتم که بگم مهم امکانات خونمون نیس مهم تویی مهم حرفاییه که تو خونه میزنیم مهم کمک هایه که تو کارایه خونه بهت میکنم مهم خاطره هاییه که تو خونه باهم داریم مهم خودمونیم که اون خونرو چجوری قشنگش کنیم میخوام اصلا کل این حرفامو راجب خونه ایندمون بزارم میخوام بنویسم با دوربینت کلی عکس بگیریم پشتشم تاریخ بزنیمبعدش بچسبونیم تو اتاق خاطره هامون اره اتاق خازره هامون یه اتاق مخصوص خاطره هامون یه اتاقی که براتی هرچی نوشتم رو داخل اون اتاق بزاریم و هر کاردستی خوشگلی برام درست کردی و اونجا بزاریم هر از گاهی بریم داخل اون اتاق چراغ اتاقم خاموش کنیم بهت بگم زندگیم دقیقا اینجوری بود قبل این خازه ها بعد کم کم کم کم نور اون چراغ ریسه ای های خورشیدی رو ببرم بالا  و بگم وقتی تو اومدی اینجوری رمانتیک و عاشقانه شد یهو که این منظره مثلا عاشقانه تموم شد و از اتاق و خیال بافیامون اومدیم بیرون بریم و تو چای دم کنی تو فنجونای رنگی و با کلی تنقلاتداخل یه سینی گرد سنتی بیاری تو تراس خونمون و رو میزش بزاری و منم دارم به گلامون اب میدم راسی میتونیم برا گلامون اسم انتخاب کنیم حواسمون بهشون باشه وقتی پزمرده شدن بیاریمشون کنار خودمون داخل اتاق خوابمون دقیقا همونجایی که من برات هرشب قراره تا طلوع افتاب شعر بخونم اونجا بزاریمشون اخه اونا شایدم کم محبتی شده بهشون کنار تو یه فیضی بهشون برسه  میبنی تموم خونمون با وجود تو قشنگه ووووو.

خونمونو فعلا بیخیال اما بیا راجب این چند روز بگم بازمثل همیشه کلی بحث تموم نشده اینبار راجب حجاب کاملا درتضاد حفره های خالی شخصیتی تو اعماق مغزم بخاطر درک نکردن جنس مخالم ولی بازم مثل همیشه قشنگ چون این حفره هارو با سرکوب و تحقیر پر نمیکنه فاطمه اون قشنگ بلده وقتی میبینه میفهمم ولی مغزم اجازه فهمیدن نمیده خودش منو درک میکنه قانعم میکنه منم حرف میزنم فلسفی میشه همه حرفامون این اولین رابطه در کل جهانهکه دوتا مخالف اینجوری عاشق همن حالا چرا همش میگم مخالف چون این روزا حس میکنم واقعا اختلافاتمون حل میشنوقشنگ تر میکنن مارو رفته رفته اروم اروم بهم نزدیک تر میشیم من بازم خیلی حرف دارم اونم از نوع چرت و پرت اما باید بلاخره هر شب یه جایی این حرفا تموم بشه ورز بلاگاز دست چرتو پرتام خلاص بشه راسی از کارم راضیم از خودم راضیم افکار جدیدی دارم دوس دارم پرواز کنم اما نه تا هفت اسمون دقیقا به اندازه همون اولین بغل ابان 97 کنار یه دیوار برامده که شایدم بگین این که پواز نیس ولی فقط من دانم و داند من دانم ما که پروازی بود بلندی کهکشان خوئمون کهکشان های همسایه 

امیرحسین

به وقت مرداد 98


روزمرگی های ما تو ,یه ,اتاق ,مهم ,اون ,خونه ,که تو ,کم کم ,تو خونه ,اون اتاق ,من دانممنبع

چراغ قوه

زندگی

بی دلیل

امیرحسین

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

الان بخر تحویل بگیر پسران بمپور-2 آریانا موزیک آموزش عکاسی انجام پروژه های شبیه ساری الان بخر تحویل بگیر آهنگ یه دریا سایت تفریحی و سرگرمی آریابکس دیجی کنکور